زینبزینب، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

زینب بانو

روزهای دور از خانه

مدتی است که ننوشته ام. در این مدت به شدت سرگرم کارهای عروسی برادرشوهرم بودیم. بیشتر روزها تهران منزل مامان جون زینب بانو بودیم. از قبل از شب یلدا که کادوها و خریدهای عروس خانم را بسته بندی و  آماده میکردیم تا چند روز بعد از عروسی هم اکثر روزها تهران بودیم. بعد از عروسی هم مادرجون علی آقا به خاطر بیماری مزمن 2 ساله ای که داشت بیمارستان بستری شد و ما مجبور شدیم باز چند روز تهران بمانیم. وقتی بالاخره به خانه برگشتیم بعد از این همه مدت دوری از خانه و کاشانه برگشتن به فضای خانه خودمان خیلی خوب و دلنشین بود. اما متاسفانه علی آقا به شدت سرما خورد و زینب بانو هم به سرعت بعد از باباجونش تب 3 روزه شدید داشت. امروز شکر خدا ت...
1 بهمن 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به زینب بانو می باشد